دارالشفا حضرت ابوالفضل العباس
دوشنبه 92 تیر 10 :: 5:49 عصر :: نویسنده : سیّد حامد مصطفوی
خبرگزاری فارس: خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) ماجرای آب سرداب حرم حضرت ابوالفضل (ع) را بیان کرد که همواره در اطراف مرقد مطهر قرار دارد اما نمیتواند در آن نفوذ کند به گزارش خبرنگار گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حضرت ابوالفضل عباس (ع) علمدار و سقای تشنهلب کربلا که در دفاع از امام حسین (ع) دو دست مبارک و جان خود را فدا کرد و لبتشنه در کنار فرات به شهادت رسید امروزه قبلهگاه حاجات شیعیان شده و کرامات فراوانی از آن حضرت به گوش میرسد. در این زمینه با حاج عباس حاج محمدعلی کشوان آل شیخ خادم قدیمی حرم حضرت ابوالفضل گفتوگوی در شب تاسوعای 1432 قمری انجام شد که در آن علاوه بر اظهار ارادت به مقام معظم رهبری سلام خالصانه خود را به همه دوستداران ابوالفضل (ع) در ایران ابلاغ کرد. حاج عباس افزود: بسمالله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین ، پس از آن، خیلی از برادران و دوستان اباعبدالله(ع) و ابوالفضل(ع) در ایران تشکر میکنم و امیدوارم همیشه زیر سایه این دو بزرگوار پایدار بمانید. وی افزود: خداوند شما ایرانیان ارداتمند به اهل بیت(ع) و رهبرتان، بلکه رهبر همه اسلام آیتالله سیدعلی خامنهای را زیر سایه امام زمان (عج) حفظ کند و لطف آقا امام زمان(عج) بر این بزرگوار باشد، چه خودش و چه کسانی که همپیمانش هستند و خداوند ولایت او را بالای سر ما گذاشته و خدا شما را پایدار کند. عباس کشوان ادامه داد: آقای احمدینژاد که باعث افتخار شیعیان در دنیا شده، و ما را سربلند کرده، ما دعاگوی آنها هستیم، ان شاءالله آمریکا زیر پا له شود و شیطانهای بزرگ را از بین ببرد. * بیان خاطره از ابوالفضل(ع) خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) در ادامه گفت: خاطرهای از ابوالفضل (ع) را بگویم که دل شیعیان آن حضرت خوشحال شود. بنده از خادمان قدیمی زوار حرم ابوالفضل (ع) بودهام که 35 سال کلیدهای حرم در دستم بود و معجزههای فراوانی از آقا دیدهام. حاج عباس در ادامه بیان داشت: یک شب در حرم قمر بنیهاشم(ع) نشسته بودم که شب دوشنبه بود و ساعت 12 شب درب حرم را بستم و قصد عزیمت به منزل داشتم که در قسمت قبله یک ماشین شخصی از منطقه تکریت شهر صدام لعنتی وارد شد و دو نفر سنی از آن پیاده شدند، همراه با دو زن همراه بودند که گفتند، مریضی داریم و اگر امکان دارد، درب حرم را باز کنید، تا مریض را در آن قرار دهیم. بعد از آن، دو مرد شماره تلفنی را در اختیارم گذاشتند و گفتند، اگر این بیمار فوت کرد، خبر بده و خود آنها به دیارشان برگشتند و به این ترتیب هر شب درب حرم را میبستیم و او را در اتاقکی قرار میدادیم و صبح که حرم باز میشد ، آن بیمار را کنار ضریح قرار میدادیم. وی افزود: آنها سنی مذهب بودند و در یکی از شبها مادر و خاله این بیمار دختر که حدود 14 سال سن داشت، به قصد تجدید وضو از حرم بیرون میروند و بیمار در کنار ضریح تنها میماند. حاج عباس ادامه داد: در عراق رسم براین است وقتی بیماری را به حرم میآورند، اگر شفا پیدا نکرد، آن قدر میمانند تا شفا بگیرد که گاهی این زمان ماندگاری تا شش ماه طول میکشد و همراهان بیمار فقط در موارد ضروری مانند تجدید وضو و یا تهیه غذا از حرم خارج میشوند و در غیر این صورت در حرم میمانند. خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) گفت: شب هشتم از حضور این بیمار به همراه مادر و خالهاش بود که آنها برای تجدید وضو بیرون رفته بودند و من نیز مشغول خواندن نافله شب در قسمت بالاسر حرم ابوالفضل عباس (ع) بودم که ناگهان مادر و خاله آن دختر جیغ زدند و ابتدا فکر کردم، دختر به رحمت خدا رفته، اما آنها داد میزدند، دخترمان نیست. شیخ عباس گفت: چون عدهای از افراد قبیلهای در عراق برای بدنامی قبیله دیگر دختری از آنها را میدزدند، تا برای آنها بدنامی و عار ایجاد کنند، فکر کردم چنین اتفاقی افتاده و نافله وَتر را رها کردم و گفتم دنبال این دختر بگردید. پس از جستجو دیدم در رواق جلوتر دختری با پیراهن و روسری قرمز از زمین بلند میشود و به خاطر ضعف دوباره میافتد، نزدیک او رفتم و گفتم با چه کسی به حرم آمدهای و چرا این همه ضعیف هستی، او به سختی سرش را برداشت و گفت، من کجا هستم، پدر و مادرم کجا هستند، خواب بودم که یک آقایی از ضریح بیرون آمد دست روی دست من گذاشت و تا چند دقیقه پیش کنارم بود و گفت اینجا بمان هماکنون خادمان حرم پیش تو میآیند. شیخ عباس گفت: با شنیدن این جملات فهمیدم معجزهای رخ داده، بلافاصله آن دختر را به اتاقی در رواق حرم که پنجرهاش به سوی صحن مطهر قرا دارد، منتقل کردم و این خبر را به استاندار، کلیددار و مرجع زمان آیتالله سیدمحمد ابراهیم قزوینی رساندم. خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) افزود: پس از آن مادر این دختر بسیار خوشحال شد و فرزندش را در بغل گرفت که او نیز گفت، مادرم بسیار گرسنهام که مقداری شیرینی موجود در حرم را به او دادیم و سپس او را بر روی منبری برای شفایافتگان در نظر گرفته، قرار دادیم و مردم را خبر کردیم و مردم لباسهای او را به قصد تبرک پاره میکردند که در این باره 25 روسری بر روی او انداختیم که مردم آن را برای تبرک میبردند. شیخ عباس ادامه داد: وقتی با پدر و عمومی دختر تماس گرفتیم، آنها ابتدا فکر کردند، دختر مریض آنها فوت شده، اما وقتی شنیدند، شفا یافته با 50 نفر از اقوام آمدند و جشن و شادمانی برای آن دختر شفایافته گرفتند و 7 نفر شتر را در دربهای حرم که بزرگترین شتر در درب قبله را نحر کردند. وی افزود: پس از یک سال و نیم از این واقعه آن دختر به همراه پدر و مادر، عمو و فردی که میخواست همسرش شود، وارد حرم شدند و اعلام کردند خطبه عقد در صحن حرم ابوالفضل (ع) توسط حاج عباس جاری شود که مادر گفت، ما نذر کردهایم اگر این دختر خوب شود، مهریه آن نذر ابوالفضل شود، اما چون خود دختر نذر نکرده بود، بلکه مادرش نذر کرده بود، مهریه به عروس تحویل شد و تنها خمس آن را به ما تحویل دادند. خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) ادامه داد: آن دختر شفایافته بعد از 2 سال دوباره به حرم آمد که این بار فرزندان دوقلویش به نامهای «عباس» و «زینب» نیز همراهش بودند و اینها همه از کرامت آقا ابوالفضل عباس (ع) است که بیماری که در حال مرگ بود، را نجات داد و به زندگی برگرداند و به او این همه لطف کرد. *دعای خادم برای مردم و رهبر انقلاب اسلامی وی ادامه داد: امیدوارم آن دو دست بریده علمدار کربلا روی سر همه شما ارادتمندان قرار گیرد و در دنیا و آخرت بدی نبینید و خداوند مولای ما آقای خامنهای سلمه الله را حفظ فرماید. * سرداب و آب شفایخش شیخ عباس در مورد ماجرای سرداب ابوالفضل (ع) نیز گفت: این سرداب متعلق به حدود 500 سال قبل است که در آن زمان لولهکشی نبود و دو چشمه آب در سرداب قرار داشت و دو حوض کوچک نیز در خارج از سرداب بودند، یکی برای شستن و دیگری برای آشامیدن بود و این حوضها همیشه پرآب بود، اما بعد از سالها در یک زمانی بخشی از دیوار سردار ترک برداشته بود. شیخ عباس ادامه داد: در زمان صدام لعنتی عدهای برای بازرسی این ساختمان آمدند و سپس دستور دادند، این دو چشمه آب باید کور شود تا مانع آسیب به ساختمان حرم شود و هرچه التماس کردیم و آقای سید بدری درةالدین کلیددار وقت التماس کرد ، آنها گوش نکردند و دو چشمه را کور کردند و جلوی آب را گرفتند و رژیم بعثی بعداً همین آقای سید بدری را کشتند و خود بانیان این واقعه به بد سرنوشتی دچار شدند. وی گفت: بعد از دو ماه از کور کردن چشمه آب در سرداب مقدس حضرت ابوالفضل (ع) کم کم رطوبت از آن بیرون زد و هر روز زیادتر میشد تا آب بر روی هم انباشته شده و به مقبره رسید و قدری از قبر مطهر را گرفت. این آب در تابستان مانند تگرگ خنک و در زمستان مطلوب و گوارا است و گرچه آب راکد و بیحرکت است، اما بسیار زلال و مطبوع است، در حالی که به صورت معمولی آب اگر 10 روز در یکجا بماند خراب میشود، رنگ و بو عوض میکند، اما این آب از 50 سال قبل در کنار مقبره وجود دارد که در آن نفوذ نکرده و عملاً هیچوقت خراب نشده و همواره بوی عطر و گلاب از آن میآید و آب بسیار صاف و زلال است. شیخ عباس تصریح کرد: تا کنون چقدر آدمهای کور، افلیج و دارای مرض پوستی از این آب استفاده کرده و شفا پیدا کردند و بیش از 50 نفر را خود به چشم دیدهام که از این آب استفاده کرده و شفا یافتهاند. وی تأکید کرد: این آب خودبهخود جوشیده و نه نهری در آن وجود دارد، اما مانند آب چشمه زلال و تمیز است و این یکی از معجزات است که خداوند انشاءالله قسمت کند، شیعیان بتوانند از این آب سرداب استفاده کنند. خادم حرم قمر بنیهاشم (ع) تأکید کرد: به چشم خود دیدهام بسیاری از بزرگان از این آب استفاده کرده و حتی در زمان صدام لعنتی خانواده وزرای عراق از آب سرداب میبردند و پس از دو سه روز هدایایی میفرستادند به خاطره اینکه مریض آنها شفا پیدا کرده است. شیخ عباس کشوان افزود: در سالهای دور این آب به زائران حرم ابوالفضل عباس (ع) داده میشد، اما از یکسال و نیم گذشته این آب در اختیار زائران قرار نمیگیرد و همواره گفته میشود سرداب در دست تعمیر است، امیدوارم این آب هرچه سریعتر در اختیار علاقمندان قرار گیرد. شیخ عباس کشوان گفت: من دعاگوی شما هستم و امیدوارم چه زن و چه مرد از شیعیان ایران در پناه خداوند و زیر سایه دست ابوالفضل (ع) موفق باشید.
موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 17649
|
||